چُرت بعداز ظهر!

>> ۱۵ مرداد ۱۳۸۸

امروز بعد از ظهر که به خونه بر میگشتم، سر راه با این صحنه روبرو شدم:

بیچاره ها غرق خواب بعداز ظهر بودند.
چند تا عکس که گرفتم یکیشون بیدار شد و زل زد بهم:

ولی بازم پا نشدند تا این که یه تیکه کاغذ از کیفم بیرون افتاد و همین فراریشون داد!!!

1 نظر:

فخرالدین ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۹:۱۹  

راستشو بگو تو اونارو فراری دادی یا اونا تورو؟

کتاب پیام کوتاه، کتاب پیامک، بانک اس ام اس، اس ام اس های زیبا،عاشقانه،عارفانه،لطیفه و طنز، سرکاری، احادیث پیامبر و ائمه، کلام بزرگان، دکتر شریعتی و ...

ليست وبلاگهای به روز شده

2del Website

  © Blogger templates Shiny by Ourblogtemplates.com 2008

بالا